شرحِ شکن

شرح شکن زلف خم اندر خم جانان ~ کوته نتوان کرد که این قصه دراز است

شرحِ شکن

شرح شکن زلف خم اندر خم جانان ~ کوته نتوان کرد که این قصه دراز است

نگاهی به جزئیات فنی منازعه هسته ای

سه شنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۲۴ ب.ظ

وضعیت کنونی منازعه هسته ای ایران و غرب را می توان متمرکز در چهار سایت هسته و سه سنخ ادعا دانست. بررسی دعاوی غرب در مورد هرکدام از این سایت ها صحنه مذاکرات عن قریب طرفین را روشن و هر توافق یا عدم توافق احتمالی را برای ما معنادار تر خواهد نمود. بنابراین به تفکیک نوع دعاوی و غالباً براساس داده های خود نهادهای غربی به بررسی وضعیت این سایت ها خواهیم پرداخت.

سایت های نطنز و فردو

این دو متولی غنی سازی اورانیوم تا 5 و 20 درصد هستند. چیزی بیش از 16 هزار سانتریفیوژ عمدتاً در زیر زمین نصب هستند که از این مقدار حدود 2700 سانتریفیوژ سهم تاسیسات فردو و الباقی در نطنز قرار دارند.
بیشتر بودن سانتریفیو
ژ یعنی افزایش سرعت غنی سازی و این مفهومی است که منجر به کابوس «نقطه فرار» برای غرب می شود. نقطه ای که علی الادعا ایران می تواند پیش از آنکه بازرسان متوجه تغییر فرایند غنی سازی شوند موفق به تولید اقلاً 25 کیلوگرم اورانیوم بالای 90 درصد شود. مقداری که برای ساخت یک بمب کافی است.

البته به زعم آنها ایران هنوز با این نقطه فاصله دارد و با این تعداد سانتریفیوژ اگر ایران حدود 250 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد داشته باشد بیش از 1 ماه زمان برای تبدیل آن به اورانیوم نظامی خوهد داشت و این باتوجه به بازرسی های 2هفته ای آژانس قابل شناسایی خواهد بود. ایران نیمی از این زمان برای تغییر ساختار آبشارها و نیم دیگر را برای غنی سازی از 20 به 90 لازم دارد.
با وجود این
، نرخ افزایش سانتریفیوژ ها و توسعه ی سانتریفیوژهای نسل دوم می تواند موجب عبور ایران از نقطه بحرانی شود. اواسط 2014 زمانی است که ISIS(موسسه علم و امنیت بین المللی) برای رسیدن ایران به نقطه بحرانی تخمین زده است. نقطه ای که با قابلیت راه اندازی 24 هزار سانتریفیوژ و کاهش زمان آماده سازی به کمتر از نصف اتفاق می افتد و از دوره های بازرسی آژانس پیشی می گیرد و غرب می تواند هر روز منتظر بمب هسته ای ایرانی باشد.

البته ایران برای رسیدن به این تعداد سانتریفیوژ محدودیت هایی احتمالی خواهد داشت که غرب فاقد اطلاعات کافی در مورد توانایی فنی ایران در عبور از آنهاست. شاید سخت ترین مرحله کار تامین آلیاژ فولادی ماراگین باشد. محموله ای از این آلیاژ استراتژیک که ایران از طریق بازار سیاه تامین کرده است برای تولید حدود 12 تا 15 هزار سانتریفیوژ کافی بوده است. با وجود ممانعت های تجاری شدید مشخص نیست ایران به محموله های بیشتری دست یافته یا قابلیت بازیافت مواد فولادی سانتریفیوژ های اوراقی را پیدا کرده باشد. در صورت قابلیت بازیافت 15000 قطعه ی سانتریفیوژ اوراقی خریداری شده از شبکه عبدالقادرخان(معمار برنامه هسته ای پاکستان) و حدود 1000 سانتریفیوژ تخریب شده توسط استاکس نت و 10 تا 20 درصد تخریب سالیانه عادی سانتریفیوژ ها قابل استفاده ی دوباره خواهند بود.

با این اوصاف حتی درصورت تصمیم ایران برای تولید اورانیوم 90 درصد بدون گذر از نقطه فرار غرب در کفایت امکانات نظامی خود برای مقابله با تصمیم ایران تردید دارد. تاسیسات زیرزمینی نطنز در 8 متری و تاسیسات فردو در بیش از 80 متری زیر زمین قرار گرفته و توسط لایه های سخت محافظت می شوند. این مسئله هدف اول را برای اسرائیل و هدف دوم را حتی برای سنگر شکن های GBU57 400 میلیون دلاری آمریکا که اختصاصاً فردو انگیزه طراحی شان بوده است، دور از دسترس می کند. تمام سناریو های نظامی با وجود مخارج میلیارد دلاری ضریب اطمینان پایین و خطر بالایی را برای مهاجمان در پی دارد.

از طرفی نباید فریب ارقام چند ده هزاری سانتریفیوژ ها را خورد. ایران با 10هزار سانتریفیوژ فعلاً فعال خود سالانه قادر به تولید چیزی حدود 3 تن اورانیوم 5 درصد است و تمام آنچه که تا همین اواخر تولید شده از 9تن فراتر نمی رود. با این حال نیروگاهی 1000 مگاواتی چون بوشهر سالانه نیاز به 22 تن سوخت برای ادامه کار دارد و ظرفیت سانتریفیوژی کنونی کسر کمی از سرعت مصرف راکتور بوشهر را تغذیه می کند. این تازه در حالی است که برنامه هایی میان مدت برای تاسیس چند نیروگاه هسته ای مشابه وجود دارد. در چنین شرایطی حماقت محض خواهد بود اگر ایران بپذیرد میلیاردها دلار هزینه انجام شده برای تولید دانش و زیرساخت های غنی سازی خود را صرفاً مصروف میزانی نمایشی از غنی سازی بکند. اگر ایران تن به چنین اسراف کاری ای ندهد گذراز نقطه فرار ادعایی غرب گریز ناپذیر می نماید. همین مساله دامنگیر میزان ذخایر 5درصدی ایران هم می شود. یک محاسبه سردستی نشان می دهد تنها 500 کیلوگرم اورانیم 5 درصد برای تولید میزان خطرناک اورانیوم غنی شده کافی است. بدین ترتیب ایران اگر بپذیرد سطح ذخایر داخلی خود را زیر این مقدار نگه دارد عملا برای یک هفته تنها نیروگاه خود سوخت خواهد داشت.

راکتور آب سنگین اراک

راکتور های آب سنگین مسیری ثانویه برای رسیدن به مواد هسته ای تسلیحاتی محسوب می شوند. این راکتور ها توسط اورانیوم طبیعی تغذیه و مخلوطی از زباله های هسته ای ایجاد می کنند که پلوتونیم بخش قابل استحصالی از آن را تشکیل می دهد. راکتور اراک می تواند سالانه حدود 10 کیلوگرم پلوتونیوم تولید کند که برای ساخت دو بمب هسته ای کافی است. با وجود این ایران به علت پایان عمر مفید راکتور تهران و نیاز به تولید رادیو داروها بر تکمیل آن مصر است. فرآیندی که سازمان انرژی اتمی پایان آن را باز هم اواسط 2014 تخمین زده است و البته در شرایط تحریم مشخص نیست که آیا از عهده تامین یا تولید برخی قطعات مهم مانند پمپ های حساس خنک کننده بر خواهد آمد یا نه.

از منظر اسرائیل تاسیسات اراک مسئله ای بحرانی محسوب می شود. چرا که پس از راه اندازی آن به علت آلودگی های وسیع تخریب راکتور در حال کار، اسرائیل باید با گزینه ی حمله به تاسیسات خداحافظی کند و عملاً در صورت اراده ی ایران، فرایند های بعد از آن خارج از کنترل معارضان بین المللی است.

سایت پاراچین

این تاسیسات مزاح آمیز ترین بخش از دعاوی هسته ای غرب علیه ایران است. اینجا سایت نظامی وسیع و پراز تاسیساتی قرار دارد که هر چند وقت یک بار کارشناسان ISIS به بهانه ساختمانی با شکل عجیب یا آسفالت و خاک برداری بازرسان آژانس را به ماموریت می فرسد. پیشتر در 2004 همین ISIS بود که انگشت روی ساختمانی V شکل گذاشت و آن را محل احتمالی آزمایش ها هیدرودینامیکی مربوط به انفجار های هسته ای قلمداد کرد. پس از مدتی تلاش آژانس موفق شد راه خود را به داخل سایت بگشاید و با یک ساختمان اداری مواجه گردد. پس از دو مرحله بازرسی البرادعی با قطعیت پرونده پارچین را بسته شده اعلام کرد. این بار در 2012 بازهم ISIS به بهانه مشاهده ی ساختمان دایروی احتمال ساخت یک چمبر انفجاری برای آزمایش انفجارهای شدید را مطرح کرد. ساخت و سازها و خاک برداری ها و آسفالت کاری های بعد از درخواست آژانس برای بازرسی نیز نشانه ای جدی بر تلاش ایران برای پا کسازی منطقه تلقی گردید. آمانو نیز این ادعاهارا تکرار و خواستار اجازه فوری برای بازرسی شده است. با این وجود ایران به علت عدم ارائه مدالیته مشخصی که مراحل اقدامات متقابل آژانس را پس از بازرسی معین کند اجازه بازرسی را صادر نکرده است.

دعاوی کنونی و نتیجه گیری

زمزمه هایی که از فضای مذاکرات جاری به گوش می رسد تلاش غرب برای محدود کردن فعالیت هسته ای ایران در سه بعد را نشان می دهد. غرب اولاً تلاش دارد میزان سانتریفیوژ ها را در حدود 10000هزار محدود کند. ثانیاً ذخایر 5 و 20 درصدی ایران را پایین بیاورد. ثالثاً تاسیسات اراک را تعطیل یا تبدیل به راکتور عادی کند. و نهایتاً با تصویب پروتکل الحاقی مسائلی مثل پاراچین را به شکل دائمی حل کند.

فارغ از تبعات سیاسی رد و قبول هر یک از دعاوی در بررسی تبعات هسته ای هریک از موارد باید گفت:

دعاوی اول و دوم با وجود اینکه جدی ترین بخش مطالبات غرب را تشکیل می دهد با توجه به نکات فنی یاد شده در صورت عملی شدن برنامه غنی سازی ایران را تبدیل به فعالیتی نمادین خواهد کرد. بنابراین پذیرش این دو، بالاخص مورد اول غیرقابل قبول است.

مورد سوم نیز با توجه به تجربه منفی ایران در مورد تامین رادیوایزوتوپ های دارویی توسط غرب و همچنین اهمیت تکنولوژی پایه ی راکتورهای آب سنگین برای توسعه علمی صنعتی کشور غیرمنطقی به نظر می رسد.

مورد چهارم کما اینکه بارها مطرح شده است با حاکمیت ملی کشور در تعارض است و مشکلات امنیتی جدیی را متوجه ما خواهد نمود. بعلاوه اگر چرخه فعالیت های هسته در زنجیره های دیگر بتواند قابل کنترل شود تحمیل چنین هزینه ای به ایران غیرضروری است.

لذا به نظر می رسد که تنها راه برای حل مشکل فیما بین تقبل هزینه های یک بازرسی مستمر توسط آژانس آن هم محدود به سایت های هسته، از طرف غرب است و غرب خود باید هزینه بی اعتمادی خود را نسبت به ایران پرداخته و از این طریق احتمال ادعایی انحراف ایران به سمت فعالیت های نظامی هسته ای را مرتفع کند. مسیری که به علت لایه های سیاسی منازعه کنونی عملاً توسط طرفین نادیده گرفته می شود.

-حمید عظیمی-

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی