شرحِ شکن

شرح شکن زلف خم اندر خم جانان ~ کوته نتوان کرد که این قصه دراز است

شرحِ شکن

شرح شکن زلف خم اندر خم جانان ~ کوته نتوان کرد که این قصه دراز است

4 سناریوی محتمل برای سیاست خارجی قالیباف-جلیلی

يكشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ب.ظ

حالا که دیگر انتخابات گذشته

فایده این مطلب تضعیف کسی نیست که دیگر رئیس ِ جمهور و از جمله خود من است

بلکه پیشنهاد مسیری است که چندان فرقی نمی کند جلیلی در آن برود یا روحانی

مهم آن است که پیموده شود.


پ.ن: اگر قالیباف در این نوشته پررنگ است علتش ناظر بودن مطلب به فضای داخلی حزب الله پیش از انتخابات بوده

_____________________________


اولاً علاقه دارم چند تحلیل استراتژیک و کلیدی رهبری از فضای کنونی را مطرح کنم(حتی المقدور متنی از صحبت رهبری که به این تحلیل دلالت می کند را آورده ام. مستحب موکد خواندن کلام خود آقاست که بسیار بلیغ منظور رو بیان می کنه). بعد با فرض گرفتن صحت این تحلیل ها می رویم سراغ سناریو چینی:

1-  ما در پیچ تاریخی هستیم[1]، وضعیت جناح ما وضعیت  بدر و خیبر است[2]، اروپای ابرقدرت رفتنی است[3]، آمریکا ضعیف ترین شرایط خود است[4]، بیداری اسلامی شرایط را برای تمدن نوین اسلامی فراهم کرده است.

2-  هدف هر کنش آمریکا نهایتا تغییر رژیم در ایران است[5]، هر عقب نشینی در مقابل غرب پیش روی آنها را به بار می آورد، این پیش روی تا تغییر رژیم یا به شکل حقیقی و یا حقوقی ادامه خواهد داشت.[6]

با این شرایط 2 سناریو برای سیاست خارجی جلیلی و 2 سناریو برای سیاست خارجی قالیباف قابل تصور است :

جلیلی:

·        سناریوی اول: کوتاه آمدن غرب

o       جلیلی رئیس جمهور می شود

o       پشتوانه مردمی نظام برای مقاومت در برابر غرب تقویت می شود

o       تهدید وحشی شدن جلیلی در مقابل فشار بیشتر برای غرب جدی می شود(بستن هرمز، ور روفتن با جبهه عراق و بیش از 3ملیون بشکه نفتش، تحریک الشرقیه عربستان و خطر برای نفت سعودی، تحریک جبهه ضد اسرائیلی و کلید زدن جنگ منطقه ای با اسرائیل)

o       برآوردشان این است که به هیچ قیمت حاضر نیستند وارد شرایط جنگی بشوند و نتایج شرایط جنگی را فاجعه برای خود می دانند (تحلیل غالب در اروپا و دموکرات های آمریکا )

o       با توجه به اینکه برای غرب (بخلاف اسرائیل) موضوع بمب هسته ای واقعی نیست پارامتر اسرائیل را بیخیال و تن به ایران هسته ای می دهند

o       به تبع تدریجا و با مقدار مقدور از ناز تحریم ها را بر می دارند

o       راهبرد رویگردانی از خاورمیانه تقویت می شود ()

·        سناریو دوم: آغاز مخاصمه

o       جلیلی رئیس جمهور می شود

o       انتخابات را مخدوش می خوانند

o       برآورد می کنند که با وجود حمایت مردمی از پس تهاجم گرم ایران بر می آیند.(تحلیل عمده ی کنگره و جمهوری خواهان آمریکا)

o       نظام ایران به عنوان عنصر نامطلوب تلقی و غرب سناریوی مهار کامل را در پیش می گیرد(راهبرد کره شمالی، تکمیل ابزار سویفت، صفر کردن صادرات نفتی (به قول خودشان در تابستان))

o       با موفقیت در تغییر منبع نفت چین و هند عملاً کشور وارد اقتصاد جنگی می شود و منابع تهاتری ما پس از منابع دلاری تعطیل می شود. فشار روی نظام فوق العاده می شود

o       جلیلی و نظام رویکرد تهاجمی به خود می گیرند(تمام کرم های خود را به هرمز و عراق و الشرقیه و جبهه اسرائیل سرازیر می کنند، احتمالا اسرائیل هم وارد داستان و تهدید رهبری در مورد ریختن تلاویو و یافا در خاک انداز عملی می شود)

o       ...

قالیباف

·        سناریو اول: شکست و تحمل

o       قالیباف رئیس جمهور  و متمرکز بر اقتصاد داخلی می شود و به قول خودش حوزه ای را که در آن اختیاراتی ندارد به رهبری می سپارد.

o        پالس کاهش آستانه تحمل عمومی در قبال تحریم ها مخابره می شود. پس راهبرد تحریم در قاز اول جواب داده است

o       تقویت تحریم ها (با ولع و احتمال بیشتر نسبت به سناریوی جلیلی) آغاز می شود. دولت قالیباف با درآمدی ارزی حدوداً  5 برابر درآمد شهرداری تهران!! آغاز به کار می کند. با حذف بازار نفتی چین و هند احتمالا ورود 5 ملیارد دلار کالای تهاتری به سختی ممکن خواهد بود

o       با توجه به اینکه اساسا مردم برای نجات اقتصادی رای به قالیباف داده اند وی جرأت رفتار تهاجمی را به خود نخواهد داد و از طرفی احتمالا آنقدر مقید به رهبری هست که تن به سازش ندهد. بنابراین قالیباف نجیبانه به رویاهایش خداحافظی می کند.

o       این وضعیت تا پایان دوره وی ادامه خواهد داشت.

·        سناریو دوم: شکست و تلاش برای سازش

o       3 مرحله پیشین عینا تکرار می شود

o       در سناریوی بد بینانه قالیباف نمی تواند بار رویاهایش خداحافظی کند. فشار مردمی هم برای تحقق وعده ها اقتصادی و آشتی با دنیا بالا می رود. با توجه به اعتماد به نفس سازش خواهان و زمینه اجتماعی احتمال تحریک شورش های اجتماعی بالا می رود. بنابراین نقاط خاکستری کارنامه مرد عمل در رفتار انتخاباتی پیش و پس از انتخابات 84 و 88 دوباره جلوه می کنند.

o       قالیباف کانال هایی برای مذاکره و معامله در تقابل با موضع رهبری باز می کند.

o       قالیباف آنقدر حزب اللهی هست که غرب به او  به عنوان مردی که بتواند مهره ای برای پروژه حاکمیت دوگانه و تغییر رژیم (راهبرد یلتسین گورباچف) اعتماد کند. با پالسهای نرمش قالیباف اثرکردن تحریم ها واضح تر می شود. پس ابعاد تحریم ها توسعه و کرم ریختن های قومی نیز کلید می خورد.

o       غرب در مذاکرات کمی قالیباف را بازی می دهد و دقیقاً بلاهایی که سر روحانی آوردند با شدت و برگ های برنده بیشتر و بدون دغدغه نسبت به سقوط دولت بر سر قالیباف می آورد.

سه نکته کلیدی تحلیل

این تحلیل بر مبنای سه پارامتر راهبردی انجام شده است که به نظر بهتر است مستقلا توضیح داده شوند

1-  بازدارندگی: یکی از متغیر های اساسی باعث تغییر جدی در سناریوهای قالیباف و جلیلی می شود. اگر طرف قویتر مطمئن باشد درصورت جلوآمدن طرف ضعیف با تمام وجود گازش می گیرد دست به حمله نمی زند مگر وقتی که مطمئن باشد می خواهد حمله کند. این واضح است که جلیلی روحیه ی گاز گرفتن غرب و اعتماد به نفس و برآورد دست بالایی از توانایی های نظام دارد. برعکس روحیه و رفتار و شعارها و حرف زدن های کاملا محافظه کارانه و لطیف قالیباف بازدارندگی وی را در مقابل غرب کم می کند.

2-  پالس عمومی : اینجا فرض معقولی کرده شده که رای به جلیلی واقعاً رای به مقاومت و رای به قالیباف رای به نجات از تحریم هاست. حتی اگر زور بزنیم که نپذیریم که در واقعیت چنین است بازخورد های غرب نشان می دهد آنها واقعا چنین تلقیی خواهند کرد. بنابراین متغیر دومی که می تواند تحلیل ما از سناریوی دو نفر را تغییر جدی دهد.

3-  میدان واقعی در سیاست خارجه: فرض مهم دیگری که شده این است که عملاً قدرت مانور اقتصاد داخلی را در صورت تشدید تحریم ها بسیار محدود فرض کرده. علت تقریبا بیان شد. غرب هزینه بالایی داده تا بتواند در مدتی محدود (نه آنقدر که تا 4 سال آینده تمام شود) با آزاد کردن ذخایر استراتژیک خود و بالابردن تولید عراق و مخصوصا سعودی ها بازار انرژی را از نفت ایران بنیاز کنند. اگر قانع شوند که ادامه تحریم ها اثردارد مصمم خواهند بود که با تهدید جدی چین به بستن بازار های خود به روی آن چینی ها را قانع کنند که از خیر معاملات تهاتری خود با نفت ایران بگذرد. با چنین شرایطی دیگر حتی مسئله این نیست که ما ارز برای خرید نیاز های خود نداریم، مسئله این است که اساسا مکانیسمی برای گرفتن وجود ندارد. این درچنین شرایطی کشور فقط توان تامین نیازهای اولیه را دارد و بخش بزرگی از سبد کالاهای خانوار کاملا حذف می شود. تمام این توضیحات برای این بود که مدعی شویم این همه دعواهایی که بر سر مقایسه کارآمدی جلیلی و قالیباف می شود در باره ی متغیری است که عملاً فریز خواهد شد. (گذشته از اینکه بنده با تمام شک هایی که در کارامدی جلیلی دارم هیچ جوره کارنامه قالیباف درباره کارآمدی اش توجیهم نمی کند). لذاست که این متغیر عملا تغییری در سناریو ها ایجاد نمی کند.

اما روحانی: به زعم من با کمی تشدید روحانی سناریو های مشابه قالیباف را دارد بعلاوه یک سناریوی بدبینانه ی دیگر. با توجه به اینکه روحانی کاملا ظرفیت تقابل با رهبری از خود نشان داده است ممکن است به عنوان مهره قابل قبول برای اجرای پروسه ی تغییر رژیم برای غرب تلقی شود. در این صورت آنها در مذاکره ی با وی سعی خواهند کرد با مقدار محدودی از گشایش حلقه تحریم ها و افزایش محبوبست دولت روحانی وی را متقاعد به همراهی برای تقابل با رهبری و فشار از پایین و چانه زنی از بالا برای پایان دوره ی سرکشی در مقابل نظم جهانی کنند.



[1] - «اگر کشور در مقابل فشارهاى دشمن - از جمله در مقابل همین تحریمها و از این چیزها - مقاومت مدبرانه بکند، نه فقط این حربه کُند خواهد شد، بلکه در آینده هم امکان تکرار چنین چیزهائى دیگر وجود نخواهد داشت؛ چون این یک گذرگاه است، این یک برهه است؛ کشور از این برهه عبور خواهد کرد. این چیزهائى که الان آنها تهدید میکنند، تحریم میکنند، جز آمریکا و جز رژیم صهیونیستى، هیچ کس ذى‌نفع از این تحریمها نیست. دیگران را با زور و با فشار و با رودربایستى و با این چیزها وارد میدان کردند. خب، پیداست که زور و فشار و رودربایستى نمیتواند خیلى ادامه پیدا کند - یک مدتى است...»

«وضعیتى که امروز در دنیا هست، وضعیت تحول است. اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسه‌ى جدید است. اگر بخواهیم در گذشته‌هاى نزدیک - مثلاً در حدود یکى دو قرن - نظیرى براى این پیدا کنیم، تقریباً شبیه اوضاعِ بعد از جنگ بین‌الملل اول، البته در جهت عکس آن است؛ آن روز هم هندسه‌ى سیاسى و اقتصادى دنیا تغییر اساسى و بنیادى کرد. یا قبل از آن، در دورانى که اروپائى‌ها استعمار را شروع کردند؛ یک وضعیت جدیدى در دنیا به وجود آمد، شکل عمومى دنیا عوض شد. تحولاتى که امروز مشاهده میشود، از این جنس است؛ جنس تغییر شکل عمومى دنیا؛ البته در جهت عکس آن دو مثالى که زدم؛ در جهت تبادل قدرت و توانائى‌هاى عمومى بین شرق و غرب، یا بین بخشى از ملتهاى دنیا با بخش دیگر.»

[2] - «اینکه ما عرض کردیم وضعیت بدر و خیبر، یعنى همین. وضعیت بدر و خیبر یعنى تهدید هست، چالش هست، اما بن‌بست نیست. در بدر امکانات کم بود، اما غلبه حاصل شد. امکانات طرف مقابل، چندین برابر؛ شاید در بعضى بخشها، غیرقابل مقایسه‌ى با امکانات جبهه‌ى اسلام بود. در خیبر سختى وجود داشت؛ رفتند مدتها آنجا ماندند؛ مقاومت دشمن شدید بود؛ اما غلبه پیدا کردند. چالش هست؛ اما در قبال چالش، توان و قدرت و استعداد و ظرفیت هم وجود دارد. این، معناى وضعیت بدر و خیبر است. اگر این ظرفیت را به میدان آوردیم، اگر نقاط ضعف را کم کردیم، پیشرفت خواهیم کرد»

[3] - «همین چند دولت غربى، خودشان و اطرافیانشان دچار بحرانند. با این بحران اقتصادى‌اى که در اروپا وجود دارد، اتحاد اروپا جداً در تهدید است، یورو جداً مورد تهدید است. آمریکا هم به نحو دیگرى؛ کسرى بودجه‌ى فراوان، قرض فراوان، فشار مردم، حرکت ضد وال‌استریت، حرکت - به قول خودشان - نود و نُه درصدى. اینها حوادث مهمى است. البته وضع اروپا از آمریکا بدتر است؛ چند دولتشان سقوط کردند. الان در چندین کشور اروپائى بى‌ثباتى وجود دارد... مشکلات آنها با مشکلات ما فرق هم میکند.»

« آیندهى مبهمى که سایه افکنده بر کشورهاى ثروتمند اروپا، کشورهاى غرب اروپا، حوادث بسیار مهمى است. ... آنچه که امروز دارد اتفاق مىافتد، ناشى از خطاى در نگاه فلسفى و بنیانى و فکر غرب نسبت به جهان و انسان است؛ خطاى در جهانبینى است. البته اینجور خطاها، مثل خطاهاى تاکتیکى تأثیراتش سریع نیست؛ مثل خطاهاى راهبردى، تأثیراتش میانمدت نیست؛ این خطاها تأثیراتش بلندمدت است. بعد از دو سه قرن، این خطاها دارد خودش را نشان میدهد؛ و بدانید که اینها را زمین خواهد زد»

[4] - بیانات در حرم رضوی در آغاز سال ۹۱

[5] - «نگاه ایالات متحده‌ى آمریکا به نظام اسلامى، نگاه نفى موجودیت است؛ این را در طول سالها کاملاً فهمیدیم. البته خودشان میگویند نخیر، تغییر رفتار. تغییر رفتارى که آنها میگویند، اگرچه همیشه هم روى آن پافشارى ندارند، معنایش نفى هویت است»

[6] - « در هر برهه‌اى که ما در مقابل جبهه‌ى دشمن انعطاف نشان دادیم و با توجیه‌هائى عقب‌نشینى کردیم - مثلاً یک وقت گفتیم بگذارید بهانه را از دست دشمن بگیریم، یک وقت گفتیم بگذارید سوءظن دشمن را از خودمان زائل کنیم - دشمن مواضع گستاخانه‌ترى علیه ما گرفته. در آن روزى که ادبیات مسئولین ما آلوده شد به حرفها و تعبیرات تملق‌آمیز نسبت به غرب و فرهنگ غربى، در آن روز اینها ما را «محور شرارت» معرفى کردند! ... در همین قضیه‌ى هسته‌اى، آن وقتى که ما با اینها همراهى کردیم و عقب‌نشینى کردیم - البته براى ما تجربه‌اى بود، اما این واقعیت است - اینها جلو آمدند؛ اینقدر جلو آمدند که من در همین حسینیه گفتم اگر بنا باشد که این روال از سوى آنها ادامه پیدا کند، من خودم وارد قضیه خواهم شد؛ و وارد قضیه شدم؛ ناچار شدیم؛ اینها کار ما نیست. عقب‌نشینى‌ها آنها را گستاخ‌تر کرد، طلبگارتر کرد. یک روزى بود که مسئولین ما قانع بودند که اجازه بدهند ما ۲۵ سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم؛ آنها گفتند نمیشود! اینها قانع شدند که ۵ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! مسئولین ما قانع شدند که ۳ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! امروز گزارش را شنیدید، یازده هزار سانتریفیوژ داریم! اگر ما آن عقب‌نشینى‌ها را، آن انعطافها را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هسته‌اى که هیچ خبرى نبود»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی